نخستین کشوری که به اتفاق نظر لونلی پلانت و وبسایت "World Travel Guide" در صدر فهرست مکان‌های برتر گردشگری قرار گرفته، سریلانکاست. در حال حاضر این جزیره دیدنی در اقیانوس هند، پس از ۲۰ سال جنگ داخلی و وقوع سونامی در سال ۲۰۰۴ رو به شکوفایی است و دولت سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی را در امر گردشگری انجام می‌دهد.
اروپا
آلبانیا – سرزمین عقاب ها
بلاروس – روسیه سفید
انگلستان – سرزمین امید و افتخار!!!
فنلاند – سرزمین هزار دریاچه
ایسلند – سرزمین آتش و یخ
ایرلند – جزیره زمرد
ایتالیا – چکمه
اسلونی – سمت آفتابی رشته کوه های آلپ
سوئیس – سرزمین شیر و عسل
اکراین – سبد نان اروپا
آمریکا
برزیل – سرزمین کف دست
کانادا – سفید بزرگ در شمال
شیلی – سرزمین شاعران
گویان – سرزمین پر آب
پاراگوئه – جزیره احاطه شده توسط زمین
پرو – سرزمین اینکاها
آمریکا – عمو سم (sam)
ونزوئلا – سرزمین رحمت و بخشش
نام مستعار کشورهای مختلف را بدانید ">
آسیا
بوتان – سرزمین اژدهای تندر
چین – اژدهای سرخ
اندونزی – سرزمین زمرد استوا
ژاپن – سرزمین خورشید تابان
مغولستان – سرزمین آسمان آبی
کره شمالی – پادشاه گوشه نشین
فیلیپین – مروارید دریاهای شرق
کره جنوبی – سرزمین سکوت بامداد
سریلانکا – اشک هندوستان
تایلند – سرزمین لبخند
خاورمیانه
افغانستان – قبرستان امپراطوری ها
فلسطین – سرزمین مقدس
لبنان – سوئیس خاورمیانه
ایران – سرزمین نجیب زادگان
آفریقا
بورکینافاسو – سرزمین مردان نیکوکار
مصر – هدیه نیل
لسوتو – پادشاه آسمان
ماداگاسکار – جزیره قرمز
رواندا – سرزمین هزار تپه
آفریقای جنوبی – ملت رنگین کمان
معروفترین رمزهای ناگشوده دنیا !
۱- خط نیا-ایلامی
خط نیا-ایلامی قدیمی ترین خط شناخته شده ایران زمین است که حدود ۳۰۰۰ سال پیش و در منطقه ای وسیع از شوش، پایتخت ایلامی ها، گرفته تا "تپه یحیی" در استان کرمان به کار می رفته است.
خط نیا-ایلامی از راست به چپ نوشته می شده و به هیچ خط دیگری از عهد باستان شباهت ندارد
تاکنون حدود ۱۶۰۰ لوح گلی که با این خط نوشته شده، پیدا شده اند که بیشتر آنها از زیگورات چغازنبیل در شوش، آنشان در استان فارس، تپه یحیی در جیرفت کرمان و تپه سیلک کاشان به دست آمده است.
گقته می شود که این خط ۱۲۰۰ نشانه دارد. با اینکه مضامین این کتیبه ها معلوم شده اند اما این خط هنوز رمزگشایی نشده است.
در سال ۲۰۱۲ میلادی، دکتر "جیکوب دال"، استاد دانشکده مطالعات شرقی دانشگاه اکسفورد، متن این کتیبه ها را در کلیکوبسایتیمنتشر کرد تا با تلاش جمعی متخصصان و تازه کارهای علاقمند، رمز این خط شکسته شود.
۲- دست نوشته وُینیچ
این دست نوشته که حدس زده می شود در اوایل قرن پانزدهم میلادی در ایتالیا و به دست نویسنده ای ناشناس نوشته شده باشد، لقب "اسرارآمیزترین دست نوشته تاریخ" را دارد.
درباره نویسنده دست نوشته وینیچ حدسهای مختلفی زده می شود. بعضی معتقدند خود وینیچ آن را جعل کرده است
این دست نوشته به نام ویلفرید وُینیچ نامیده شده است که آن را در سال ۱۹۱۲ میلادی خریداری کرد.
این کتاب شبیه کتاب های گیاه شناسی است، اما تصاویر گیاهانی که در آن دیده می شود، شبیه گیاهان شناخته شده نیست و متن آن هم به هیچ متن شناخته شده ای شباهت ندارد.
هنوز هیچ کس از این کتاب سر در نیاورده است.
با این حال بررسی ها نشان می دهد که کتاب به صورت سازماندهی شده و منسجم نوشته شده است. بنابراین مجموعه ای تصادفی از نشانه ها نیست، البته بسیاری، در اینکه این متن حاوی اطلاعاتی باشد، اظهار تردید کرده اند.
۳-شاگ بورو
شاگ بورو عمارتی بزرگ و قدیمی است در منطقه استفوردشر در مرکز بریتانیا.
در باغ این عمارت، سنگ نگاره ای از جنس مرمر قرار دارد به نام "لوح چوپان".
این نقش برجسته از روی نقاشی نیکلا پوسن (۱۵۹۴–۱۶۶۵) نقاش فرانسوی ساخته شده است. پوسن این نقاشی را دوبار کشیده است.
نقش برجسته چوپان از روی نسخه دوم ساخته شده است و در آن، چند مرد و زن چوپان در کنار یک مقبره دیده می شوند.
نام این نقاشی Et in Arcadia ego است که یعنی، "من هم در آرکادیا هستم" و در واقع، اشاره ای به این است که مرگ همه جا هست.
سنگ نگاره شاگ بورو از معروف ترین رمزهای دنیاست و بسیاری، آن را مربوط به محل جام مقدس می دانند؛ جام یا ظرفی که گفته می شود عیسی مسیح در شام آخر از آن نوشیده و دارای خواص جادویی است
در زیر این نقش برجسته، ده حرف که با نقطه از هم جدا شده اند، دیده می شود: O.U.O.S.V.A.V.V. & D.M
جدا شدن این ده حرف با نقطه، نشان می دهد که این حروف به همین ترتیب باید پشت سر هم قرار بگیرند. چوپان های تصویر هم با انگشت به دو تا از حروف اشاره می کنند.
این رمز یکی از معروف ترین رمزهای دنیاست و بسیاری، آن را مربوط به محل جام مقدس می دانند؛ جام یا ظرفی که گفته می شود عیسی مسیح در شام آخر از آن نوشیده و دارای خواص جادویی است.
در سال ۲۰۱۱ میلادی، رسانه های بریتانیا از قول ای جی مورتن، مورخ انگلیسی، نقل کردند که این رمز گشوده شده و پیامی عاشقانه بوده بین جورج آدامز و همسرش که در این عمارت زندگی می کردند.
اما بعضی رمزگشایان معتقدند که این پیام رمز مربوط به گروهی است به نام "دیر صهیون".
این رمز هنوز به عنوان یکی از مهم ترین رمزهایی که شکسته نشده اند شناخته می شود، چون به گفته رمزگشایان، شکستن رمزی به این کوتاهی، نیاز به تطبیق آن با شواهد تاریخی دارد.
۴- رمز بیل (Beale)
در سال ۱۸۸۵ میلادی، فردی به نام جیمز وارد اعلامیه ای در ویرجینیای آمریکا منتشر کرد با عنوان "اسناد بیل".
در این اعلامیه گفته شده بود که مردی به نام "توماس جفرسون بیل" گنجینه ای از طلا و جواهر را در محلی نامعلوم مخفی کرده که ارزش آن به پول امروز حدود ۶۵ میلیون دلار است.
در اطلاعیه اضافه شده بود که محل این گنج در سه نوشته ذکر شده است که همه به رمز هستند.
به گفته وارد، بیل این متن ها را در جعبه ای نزد یک مهمانخانه دار به امانت گذاشته و به او گفته بود که اگر تا ده سال بعد، از او یا گماشتگانش خبری نشد، جعبه را باز کند.
البته قرار بود بیل کلید کشف این رمز را بعدها در اختیار مهمانخانه دار قرار دهد. اما نه از بیل خبری می شود و نه از کلید کشف رمز.
مهمانخانه دار این صندوق را در اختیار دوستش قرار می دهد و او ۲۰ سال برای کشف رمز، وقت صرف می کند و موفق می شود که یکی از متن ها را رمزگشایی کند.
این متن به مقدار دقیق طلا و نقره و جواهرات و محل تقریبی دفن آنها اشاره می کند. اما متن های دیگر هنوز ناگشوده مانده اند.
البته برخی محققان درباره صحت این داستان اظهار تردید کرده اند. آنها معتقدند که هیچ ردی از فردی به نام بیل وجود ندارد و در واقع، همه او را با انتشار اعلامیه وارد می شناسند، بنابراین وارد و بیل یکی هستند.
جو نیکل، محقق آمریکایی، معتقد است که رمز بیل داستانی کاملا تخیلی است که شباهت زیادی به قصه "گاو صندوق مخفی" فراماسون ها دارد.
با اینکه تلاش های بسیاری برای گشودن دو رمز باقیمانده انجام شده است، اما هیچکدام تاکنون به نتیجه نرسیده است.
۵- کریپتوس
در سال ۱۹۹۰ میلادی، هنرمند آمریکایی جیمز سنبورن، سازه ای به نام کریپتوس ساخت و در محوطه کلیکسازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) نصب کرد.
این سازه یک صفحه مسی شکل است که در واقع، ورق کاغذی است که از پرینتر بیرون آمده است.
از چهار رمزی که روی این سازه حک شده اند، سه رمز کشف شده است، اما رمز چهارم با اینکه کارکنان سیا و رمزگشایان حرفه ای و تازه کار روی آن کار کرده اند، هنوز نامکشوف مانده است و به عنوان یکی از معروف ترین رمزهای ناگشوده دنیا شناخته می شود.
کریپتوس ۲۵۰۰۰۰ دلار ارزش دارد
در سال ۲۰۰۳ میلادی، یک گروه در یاهو راه اندازی شد تا فعالیت ۲۰۰۰ نفری را که برای گشودن این رمز کار می کنند، هماهنگ کند.
در سال ۲۰۰۶ میلادی سنبورن روشن کرد که در متن چهارم، یک حرف برای اینکه به زیبایی اثر لطمه نخورد، جا افتاده است و چند مورد اشتباه دیگر هم در آن وجود دارد.
در سال ۲۰۱۰ میلادی، سنبورن رمز پنج حرف دیگر را اعلام کرد و به این ترتیب کلمه برلین به دست آمد.
برخی رمزگشایان معتقدند رمزهایی که تاکنون ناگشوده مانده اند یا واقعا حاوی اطلاعات مهمی نیستند یا اینکه در رمز اشتباه وجود دارد. با این حال، چنین رویکردی باعث نشده است کسانی که به دنبال لذت حل معما هستند، از تلاش برای شکستن قفل این رمزها دست بکشند.
لورنس ریس که کارشناس تاریخ است، می گوید این اتفاق باید هشداری برای جهان امروز باشد. در بطن داستان آدولف هیتلر یک سوال بزرگ و اسرارآمیز وجود دارد: چطور ممکن است شخصیت عجیب و نه چندان برجسته ای مثل هیتلر در یک کشور پیشرفته در قلب اروپا به قدرت برسد، و بعد هم محبوب میلیون ها نفر شود؟ پاسخ این سوال اساسی را نباید تنها در شرایط تاریخی آن زمان – و از جمله شکست آلمان در جنگ جهانی اول و رکود اقتصادی ابتدای دهه ۱۹۳۰ – جستجو کرد، بلکه ریشه آن را باید در ماهیت رهبری هیتلر جُست. همین جنبه ماجراست که به طور خاص به زندگی امروز ما ربط پیدا می کند. هیتلر نمونه کامل یک "رهبر کاریزماتیک" بود. او یک سیاستمدار "عادی" نبود، و کسی نبود که مثلا وعده پایین آوردن مالیات ها و بهبود خدمات درمانی را بدهد. رهبری او حالتی شبه مذهبی داشت، و وعده رسیدن به اهدافی معنوی، نظیر رهایی و رستگاری را می داد. عامل پیش برنده او نوعی حس رسالت و مشیت الهی بود. او پیش از جنگ جهانی اول فرد برجسته ای نبود. آدم عجیب و غریبی بود که نمی توانست با دیگران روابط نزدیکی برقرار کند، و از شرکت در بحث های روشنفکرانه عاجز، و سرشار از نفرت و پیش داوری بود. اما وقتی بعد از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، هیتلر شروع به سخنرانی در آبجوفروشی های مونیخ کرد، ناگهان ضعف هایش به نقطه قوت او تبدیل شدند. هزاران آلمانی که به خاطر مفاد معاهده ورسای احساس تحقیر می کردند و به دنبال مقصری برای شکست کشورشان در جنگ بودند، با حس نفرت او هم آوا شدند. ناتوانی او در مباحثه به حساب قدرت شخصیت او گذاشته می شد، و امتناع او از حرف های خودمانی، نشانه "بزرگی" او و تمایلش به دوری از هیاهو قلمداد می شد. درباره آدولف هیتلر
پایه همه موفقیت های بعدی هیتلر بیش از هر چیز این بود که او فهمید می تواند با مخاطبانش ارتباط برقرار کند. بسیاری این توان برقراری ارتباط را "کاریزما" خوانده اند. امیل کلاین که در دهه ۱۹۲۰ سخنرانی های هیتلر را با گوش خودش شنیده، می گوید: "او آنقدر جذابیت داشت که مردم، هرچه او می گفت را باور می کردند." اما هیتلر مخاطبانش را هیپنوتیزم نمی کرد. هر کسی چنین ارتباطی با او برقرار نمی کرد. برای باور کردن حرف های هیتلر، آمادگی قبلی لازم بود. بسیاری از کسانی که در آن زمان حرف های هیتلر را می شنیدند، معتقد بودند او احمق است. هربرت ریشتر، کهنه سرباز آلمان در جنگ جهانی اول، که در دهه ۱۹۲۰ در مونیخ هیتلر را دیده بود، می گوید: "صدای خش دارش باعث شد من فورا از او بدم بیاید. او ایده های سیاسی بسیار ساده را با فریاد مطرح می کرد. بنظرم حالش زیاد عادی نبود." در نیمه دوم دهه ۱۹۲۰، که اوضاع اقتصادی در آلمان خوب بود، فقط گروهی از افراد افراطی و متعصب هیتلر را کاریزماتیک می دانستند. به همین خاطر هم در انتخابات سال ۱۹۲۸ نازی ها تنها ۲،۶ درصد آرا را به دست آوردند. اما کمتر از پنج سال بعد هیتلر صدراعظم آلمان و رهبر پرطرفدارترین حزب سیاسی کشور بود. چیزی که در این بین تغییر کرده بود، اوضاع اقتصادی بود. بعد از سقوط بازار سهام نیویورک در سال ۱۹۲۹، بیکاری عظیمی در آلمان ایجاد شد و بانک ها ورشکست شدند. یوتا رویدیگر، که در حدود همین موقع طرفدار نازی ها شد، می گوید: "مردم واقعا گرسنه بودند. شرایط فوق العاده سخت بود. در چنین فضایی هیتلر و سخنانش حکم راه نجات و رستگاری را داشتند." "زمانی که هیتلر در آلمان به قدرت رسید، نرخ بیکاری در این کشور ۳۰ درصد بود. این رقم الان در یونان ۲۵ درصد، و در حال رشد است. " پل میسن، سردبیر اقتصادی برنامه نیوزنایت بی بی سی او می گوید به هیتلر نگاه کرده و ناگهان احساس کرده ارتباطی میان آنها وجود دارد: "خود من احساس می کردم که این مرد به خودش و منافعش فکر نمی کند، و فقط به فکر صلاح مردم آلمان است." هیتلر به میلیون ها آلمانی گفت که آریایی هستند، و در نتیجه "خاص" و "برتر" از بقیه هستند. این حرف ها به تحکیم ارتباط میان رهبر و پیروان کمک کرد. او کینه و نفرتش از دموکراسی، و یا اعتقادش به استفاده از خشونت برای رسیدن به مقاصد سیاسی را از مردم پنهان نمی کرد. اما حواسش بود که فقط علیه دشمنانی حرف بزند که به دقت انتخاب شده بودند، مثلا کمونیست ها و یهودیان. اکثریت آلمانی های عادی به هیچیک از این گروه ها تعلق نداشتند، و مادامی که جهان تازه نازیسم را پذیرا می شدند، تا حد زیادی از آزار و اذیت در امان بودند، دست کم تا موقعی که ورق جنگ به ضرر آلمان برگشت. امروز آنچه در گذشته روی داده، برای ما مهم است. نه چون تاریخ "مایه عبرت" است. چرا که گذشته هیچگاه عینا تکرار نخواهد شد. اما در دل تاریخ هشدارهایی نهفته است. در جریان یک بحران اقتصادی میلیون ها نفر ناگهان تصمیم گرفتند به رهبر نامتعارفی روی بیاورند که بنظرشان "کاریزما" داشت. زیرا او با هراس ها، امیدها و میل پنهان آنها به مقصر دانستن دیگران برای مصائبشان ارتباط برقرار می کرد. نتیجه کار برای ده ها میلیون نفر فاجعه بار بود. جالب آنکه در جریان سفر اخیر آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، به یونان، معترضان یونان با پلاکاردهایی با نقش سواستیکا (صلیب شکسته نازی ها) از او استقبال کردند. این معترضان معتقد بودند آلمان در امور کشورشان مداخله می کند. کنایه ماجرا در این است که بعد از بحران اقتصادی وحشتناک اخیر در یونان، این کشور شاهد قدرت گرفتن جنبش های سیاسی نظیر طلوع طلایی بوده است. این سازمان به اینکه حضور خارجی ها را تحمل نمی کند و طرفدار آزار اقلیت هاست، می نازد. رهبر آن هم کسی است که ادعا می کند در اردوگاه آشوویتس اتاق های گاز وجود نداشته است. آیا هشدار بزرگتری لازم است؟
لورنس ریس تاریخ شناس |

















This message has been truncated





2
3
4
5
6
7
8
9
11
12
13
14
15
16
17
18
20
21
22
23
25
26
27
28
29
30
31
32
نخستین کشوری که به اتفاق نظر لونلی پلانت و وبسایت "World Travel Guide" در صدر فهرست مکان‌های برتر گردشگری قرار گرفته، سریلانکاست. در حال حاضر این جزیره دیدنی در اقیانوس هند، پس از ۲۰ سال جنگ داخلی و وقوع سونامی در سال ۲۰۰۴ رو به شکوفایی است و دولت سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی را در امر گردشگری انجام می‌دهد.